Ditt sökord i Svenska ordbok
Stavningskontroll på

Topplista - Persisk-Svenskt Index

Lista över mest använda ord eller fraser

16801. همين الان، فوراً
16802. دربازکن قوطی کنسرو
16803. هجو، شوخی رکیک
16804. کاسبی، فعالیت اقتصادی
16805. محجوب، با حیا
16806. بوته‌ی یاس بنفش
16807. مغازه، فروشگاه، بوتیک
16808. باد و توفان
16809. ابله، سفیه، دیوانه
16810. ارباب، سرور، پیشوا
16811. کارگر ساختمان، عمله
16812. ساختار یک بنا
16813. هيئت ناظر برشهرسازی
16814. هیئت مدیره‌ی ساختمان
16815. داربست، چارچوب، بدنه
16816. ساختمان‌سازی، کار ساختمانی
16817. لاوک ملات ساختمان
16818. تند و نامنظم
16819. اداره، دفتر کار
16820. بوروکراسی، کاغذبازی، دیوان‌سالاری
16821. رسید‌گی، تحقیق، بررسی
16822. جعبه، صندوق، قوطی
16823. مجسمه‌ی نيم‌تنه‌ی مرمری
16824. تعويض، عوض، به‌جای
16825. حق تعويض کالا
16826. استخوان لگن خاصره
16827. پياله، جام، قدح
16828. سبد ميوه‌ی حبه‌ای
16829. قنداق حمل نوزاد
16830. کامپیوتر قابل حمل
16831. سو، جهت قطب‌نما
16832. تحمل سنگینی بار
16833. از ترس لرزیدن
16834. بيدستر، سگ آبی
16835. تقلب؛ چاخان؛ شوخی
16836. مشروب مخلوط، پانچ
16837. نمایشگاه بزرگ سالانه
16838. ماهی هرنگه‌ی دودی
16839. صیغه، صورت، وجه
16840. کلیسای کوچک، نمازخانه
16841. آغاز، شروع، ابتدا
16842. استتار؛ پوشش استتاری
16843. اردو، محل کمپینگ
16844. اردوگاه، کمپ، کمپینگ
16845. لوح فشرده‌ی نوری
16846. لوح فشرده‌ی نوری‌‌
16847. کوچک‌ترین واحد بیولوژیکی
16848. دستگاه مخلوط‌کن سیمان
16849. سیاست حزب مرکز
16850. مرکز امور تکنیکی
16851. مرکز خرید، بازار
16852. مرکز خرید،بازارچه، پاساژ
16853. مهم، محوری، اصلی
16854. هیئت تحریریه‌ی اصلی
16855. فرد، آدم، شخصیت
16856. ایستگاه مرکزی راه‌آهن
16857. دستگاه حرارت مرکزی
16858. دستگاه مرکزگریز، سانتریفوژ
16859. نقطه‌ی مرکزی طوفان
16860. کِرِم ویژه‌ی لب
16861. لیوان ویژه‌ی شامپانی
16862. لیوان، جام، گیلاس
16863. قارچ، کرپ قارچ
16864. کرپ، پنکیک نازک
16865. شانس، بخت، اقبال
16866. شارلاتان، پشت هم‌انداز
16867. مردک، مرد، پسرک
16868. رئیس، سرپرست، مسئول
16869. شیک، خوش لباس
16870. رمز، نوشته‌ی سری
16871. منسوب به شیلی
16872. افزایش شوک‌آور اجاره‌خانه‌ها
16873. بالارفتن شوک‌آور قیمت‌ها
16874. نتیجه، اثر، تأثیر
16875. ساده، صاف، طبیعی
16876. یک کارتن سیگار
16877. قیمت تقریبیِ توصیه‌شده
16878. مسئول حلقه‌ی آموزشی
16879. گردش، چرخش، دوره
16880. گیره، سنجاق، پنس
16881. سگ گله‌ی اسکاتلندی
16882. کانتینر، صندوق بزرگ
16883. نویسنده‌ی آگهی‌های تبلیغاتی
16884. شنای کرال کردن
16885. ادواری، چرخه‌ای، گردشی
16886. اسکوتر، نوعی دوچرخه
16887. پرّه‌ی چرخ دوچرخه
16888. سوپاپ، دریچه‌ی اطمینان
16889. روز ؛ شبانه‌روز
16890. معدن سر باز
16891. مدیر مهد کودک
16892. برابران، نقطه‌ی اعتدالین
16893. مارش، قدم‌رو، رژه
16894. پیک نیک یک‌روزه
16895. کار یک روز
16896. لرزیدن، ارتعاش داشتن
16897. فروشگاه پوشاک بانوان
16898. ذرّات گرد، غبار
16899. یک دسته پر
16900. افتادن، تلپ افتادن
16901. همدم، مصاحب، دوست
16902. کورسو؛ شمع باریک
16903. منسوب به دانمارک
16904. ریتم، ضرب، میزان
16905. گام در رقص
16906. شدن، ارتعاش داشتن
16907. سرپوش چاه مستراح
16908. دستگاه کامپیوتر، رایانه
16909. اپراتور، کارور، گرداننده
16910. اطلاعات ثبت‌شده‌ی کامپیوتری
16911. صفحه‌ی کامپیوتر، مانیتور
16912. بحث، مباحثه، مناظره
16913. به حساب گذاشتن
16914. پیش‌کش، تقدیم، اهدا
16915. ناقص، معیوب، خراب
16916. دقیق تعریف کردن
16917. دیگِ گداز، بوته
16918. تنزل درجه یافتن
16919. اعلامیه، بیانیه، اظهاریه
16920. برگه‌ی اظهارنامه‌ی مالیاتی
16921. شرح مشخصات کالا
16922. مدال افتخار جنگی
16923. ناحیه، محله‌ی شهر
16924. شرکت، هم‌دستی، نقش
16925. نماینده‌ی تام‌الاختیار، وکیل
16926. ابلاغ کردن، اخطارکردن
16927. مهد کودک پاره‌وقت
16928. دیو، اهریمن، شیطان
16929. شرکت‌کننده در تظاهرات
16930. رئیس وزارت‌خانه، وزیر
16931. منتقل کردن اجباری
16932. فراری از جبهه‌
16933. طرح، مدل، فرم
16934. کژآگاهی، اطلاعات گمراه‌کننده
16935. نومیدی، یأس، بیچار‌گی
16936. بشقاب دسر، پیش‌دستی
16937. مشروح، به‌تفصیل، دقیق
16938. برنامه‌ریزی با جزئیات
16939. شعار، پند اخلاقی
16940. دیافراگم، حجاب حاجز
16941. لهجه، گویش محلی
16942. گفت‌وگو، مکالمه، دیالوگ
16943. عزت، بزرگی، شأن
16944. شعر عاشقانه، غزل
16945. شعر؛ افسانه ،قصه
16946. چراغ ویژه‌ی مه
16947. دیپ، سسِ سرد
16948. مستقیم، بلافاصله، به‌وضوح
16949. مستقیم، صریح، بی‌واسطه
16950. هیئت رئیسه‌ی شرکت
16951. رابطه، ارتباط، تماس
16952. منضبط، با دیسیپلین
16953. ظرف‌های کثیف شام
16954. ظرف‌های کثیف غذا
16955. دیسک، لوح، فالاپی
16956. تبعیض قایل شدن
16957. جا، پایه، تکیه
16958. درمانگاه بیماری‌های ریوی
16959. دونده‌ی دوی استقامت
16960. حواس پرت شدن
16961. مسابقه‌ی قهرمانی ناحیه‌ای
16962. ناحیه، بخش، کوی
16963. مطب پزشک ناحیه
16964. عمق یک متری
16965. حیوان‌دوست، دوست‌دار حیوانات
16966. تصویر کردن مستند
16967. پنهان کردن، پوشاندن
16968. حکم، رأی، فتوا
16969. پیام‌آور روز قیامت
16970. ارگ‌نواز کلیسای جامع
16971. سرکشیش، قائم‌مقام کلیسا
16972. آدرس دامانه‌ی اینترنتی
16973. بخشش، هبه، وقف
16974. مته، چکش سنبه
16975. جریان هوا، بادگذر
16976. حرکت در شطرنج
16977. خصوصیت، ویژ‌گی، جنبه
16978. درآوردن، استخراج کردن
16979. کشیدن، بکسل کردن
16980. کوران هم‌سطح زمین
16981. شنگول، کمی مست
16982. قوه‌ی جاذبه، گرانش
16983. بادبادک هوا کردن
16984. نمایش‌نامه حسادت‌ عاشقانه
16985. نمایش‌نامه، حادثه‌ی تکان‌دهنده
16986. نمایش‌نامه‌ی مثلث عشقی
16987. نمایشی، مهیج، مؤثر
16988. کاری، خیلی مؤثر
16989. افزودن، بالا بردن
16990. قبولاندن، تحمیل کردن
16991. پرسه‌زدن، ول گشتن
16992. وقفه در فعالیت
16993. مته‌ی دستی، دریل
16994. نوشابه‌ی الکلی، درینک
16995. کشت در گل‌خانه
16996. سینمای درایو این
16997. شتر یک کوهانه
16998. کافی و وافی
16999. زمین خوردن، افتادن
17000. دو برابر، مضاعف
17001. خط مورب مضاعف
17002. جَدَل رهبران احزاب
17003. میز را چیدن
17004. به دریا ریختن
17005. لحاف پر قو
17006. پر مرغابی شمالی
17007. تیره؛ نیمه تاریک
17008. صدای افتادن چیزی
17009. زند‌گی مجلل داشتن
17010. شست‌و‌شوی زیر دوش
17011. قرقی، شاهین، باش
17012. چُرت، خواب سبک
17013. دستگاه مولّد برق
17014. سلسله، خاندان، دودمان
17015. ستایش کردن، پرستیدن
17016. سخت به‌دست‌آمده، گران‌بها
17017. دیسانتری، اسهال خونی
17018. استهلاک تایر اتوموبیل
17019. سایید‌گی، فرسایش، استهلاک
17020. برعکس، اما، ولی
17021. بنابراین، در نتیجه
17022. مریض، ضعیف، بیمار
17023. قطع انتشار روزنامه
17024. اعلام رسمی مرگ
17025. مرده، قربانی مرگ
17026. پادری، دم دری
17027. گل‌میخ روی در
17028. مترجم ، دیلماج
17029. آدرس پست الکترونیکی
17030. صندوق پست الکترونیکی
17031. نامه‌ی الکترونیکی فرستادن
17032. اِدا، اِدای منظوم
17033. مال شما، تان
17034. اثر، تأثیر؛ قدرت
17035. اسباب، اموال شخصی
17036. محل نگاه‌داری امانات
17037. بالا بردن کارآیی
17038. بعداز، پس از
17039. درپی، به‌دنبال، برای
17040. سرمشق، پیروی، دنباله‌روی
17041. دست آخر، بعد
17042. عقب‌افتادن، عقب ماندن
17043. حق بازنشستگیِ بازماند‌گان
17044. قهوه‌ی بعداز ظهر
17045. مجازات، پیامد، جزا
17046. مورد غفلت قرارگرفته
17047. از قافله عقب‌مانده
17048. ارزش تلاش داشتن
17049. مورد تقاضا، پرطرف‌دار
17050. نسل آینده، آیند‌گان
17051. مال خود، شخصی
17052. منحصر به‌فرد، ویژه
17053. هزینه‌ی بیمه‌های اجتماعی
17054. دارایی، اموال، ملک
17055. ویژ‌گی غیر متعارف
17056. یک‌دنده، کله‌شق، خودسر
17057. ماهیت، کیفیت؛ ویژ‌گی
17058. لبه‌ی تیز کارد
17059. خانه‌های کوچک، ویلا
17060. بلوط، میوه‌ی بلوط
17061. نوعی قایق پارویی
17062. پژواک داشتن، پیچیدن
17063. فروشگاه پوشاک آقایان
17064. پژواک، انعکاس صدا
17065. سیستم محیط‌ زیست
17066. محیط زیست، بوم
17067. اقتصاد؛ وضع اقتصادی
17068. بلیط ارزان هواپیما
17069. پارکت چوب بلوط
17070. پارکت، کف‌پوش چوبی
17071. معادله، موازنه، برابری
17072. بدجنسی، شرارت؛ بدگویی
17073. اولین آزمایش سخت
17074. گرم کردن، گرم‌سازی
17075. روشنایی، نور، پرتو
17076. اصلی، ابتدائی، پایه‌ای
17077. عاج، دندان فیل
17078. تأمین، امرار معاش
17079. لوله یا کابل
17080. کارگر تأسیسات الکتریکی
17081. کارگر مونتاژ، مونتاژگر
17082. فلاکت، نکبت، بدبختی
17083. پوشش، جلد، بسته‌بندی
17084. تحریم تجارت نفت
17085. برون‌کوچی، مهاجرت کردن
17086. صدور اضطراری سهام
17087. شاخه‌ی سرو کوهی
17088. یکی شدن، متحدشدن
17089. نمایش‌نامه‌ی تک پرده‌ای
17090. بی نظیر، بی‌بدیل
17091. فقط، تنها، منحصراً
17092. یگانگی، وحدت، هم‌نظری
17093. نیرومند، پرتوان، سخت‌کوش
17094. ساده‌لوح، زودباور، خُل
17095. اشتغال، کار موقّت
17096. شیشه‌ی یک‌بار مصرف
17097. قوطی یک‌بار مصرف
17098. یک‌پارچه، یک‌شکل، مشابه
17099. متحد، متفق‌القول، هم‌رأی
17100. سهولت؛ ساد‌گی، بی‌پیرایگی
17101. سکه‌ی یک کرونی
17102. تنها، بی‌کس؛ ایزوله
17103. تنهایی، گوشه‌گیری، خلوت
17104. موافق، هم‌نظر، هم‌رأی
17105. متروک، دورافتاده؛ تنها
17106. تک‌رو، غیر‌ اجتماعی
17107. شوق، شور، اشتیاق
17108. صریح، روشن، واضح
17109. اطراف، توابع، حومه
17110. حاکم مستبد، دیکتاتور
17111. مربوط به صرع
17112. اپیزود، حادثه‌ی فرعی
17113. دوره، عهد، عصر
17114. مطلع شدن؛ آزمودن
17115. مهندسی محیط کار
17116. پرداختن، پرداخت کردن
17117. زاپاس، یدک، علی‌البدل
17118. صنایع وسایل یدکی
17119. قهوه‌ی قویِ ایتالیایی
17120. مربوط به زیبایی‌شناسی
17121. مسابقه‌ی دو مرحله‌ای
17122. و غیره، الخ
17123. رادیو - تلویزیون
17124. کانال ، رسانه
17125. مسأله‌ی آداب معاشرت
17126. مربوط به قوم‌شناسی
17127. یک تور ریزبافت
17128. عدد یک؛ اول
17129. یک‌دنده و عصبانی
17130. جعبه، جلد، پوشش
17131. منسوب به اروپا
17132. استثنایی، نادر، کمیاب
17133. اجرای تصمیم قانونی
17134. نمونه، سرمشق، الگو
17135. بی‌مانند، بی‌جفت، تک
17136. دولت در تبعید
17137. به‌استثنای، به‌غیراز، بجز
17138. از کشورهای دوردست
17139. فروشنده‌ی مغازه، شاگرد
17140. آزمایش بمب هیدروژنی
17141. آزمایش، امتحان، تجربه
17142. آزمون ذهنی، فرضیه
17143. متخصصان، کارشناس‌ها؛ کارشناسی
17144. منفجر شدن، ترکیدن
17145. سریع، اکسپرس، سریع‌السیر
17146. قطار شب سریع‌السیر
17147. مزیت؛ فایده، سود
17148. سود، منفعت، دست‌مزد
17149. کار جانبی داشتن
17150. دست راستی افراطی
17151. رشته، حوزه‌ی تخصص
17152. اتحادیه، انجمن، سندیکا
17153. شاخه‌ی محلیِ اتحادیه
17154. پرچم اتحادیه‌ی صنفی
17155. متخصص، خبره، کارشناس
17156. فرهنگ واژه‌های تخصصی
17157. بچه‌ی تعمیدی، فرزندخوانده
17158. استادکار در چاپ‌خانه
17159. باز، عقاب، قوش
17160. تیز بینی، تیزچشمی
17161. ریزش؛ سراشیبی تند
17162. مردن، کشته شدن
17163. تله، دام، کمین
17164. پرتگاه، گذرگاه باریک
17165. افسر/ سرباز چترباز
17166. اظهارنامه‌ی مالیاتی جعلی
17167. تقلّبی، جعلی، قلابی
17168. خانواده، فامیل، عائله
17169. مهد کودک خانواد‌‌گی
17170. بگومگو، دعوا، مشاجره
17171. بغل‌گیری، بغل، آغوش
17172. متعصب، فناتیک، قشری
17173. افسریار، ستوان‌ سوم
17174. پنداشتن، عقیده داشتن
17175. خالی از تخیل
17176. دارای قدرت تخیل
17177. طرفدار سرسخت فوتبال
17178. شبح، جن، ازمابهتران
17179. شخص فوق‌العاده ماهر
17180. عمو یا شوهرعمه
17181. پدر بزرگِ پدری
17182. آب‌راه، گذرگاه آبی
17183. مزرعه‌ی پرورش مینک
17184. تازش، حرکت، فرزی
17185. دریا، منطقه‌ی آبی
17186. راه دریایی؛ دریا
17187. آجر نمای ساختمان
17188. آجر، خشت، سفال
17189. وحشتناک، مخوف، دهشتناک
17190. متنوع، چند وجهی
17191. فورم، حالت، شکل
17192. دلال معاملات املاک
17193. آب وهوای خشکی
17194. خشکی ، قاره
17195. اگرچه، باوجوداین‌که؛ امّا
17196. گرفتن، به‌دست آوردن
17197. برگزیده، محبوب، سوگلی
17198. موزیک مورد علاقه
17199. لرزش، مورمور شدن
17200. ماه دوم فرنگی
+159000
Ordbetydelse
26
Översättningsspråket
523000000
Exempel meningar